کوچه ها را بلد شدم
"رنگ های چراغ راهنما ، جدول ضرب"
دیگر در هیچ راهی گم نمی شوم؛
اما گاهی میان آدم ها گم می شوم؛
آدم ها را بلد نیستم...*
نظرات شما عزیزان:
ريحانه 
ساعت11:11---23 آذر 1392
زيبا بود.نميشه انسان هارا شناخت
نازنين
ساعت15:29---22 آذر 1392
آدمها آنقدر زود عوض می شوند ...
آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی
به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی
چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است ...
سلام ممنون پست جالبيه واقعا همينطوره امان از دست آدمها!
بچه که بودیم ؛
جاده ها خراب بود ،
نیمکت مدرسه ها خراب بود ،
شیرای آب خراب بود !
زنگای در خونه ها خراب بود ؛
ولی آدما سالم بودن . . .
يادش بخير بچگي.gif)
پاسخ:
تلخ همچون چای سرد ... از آدم ها دلگیرم که گرم میبوسند و دعوت میکنند... سرد دست می دهند و به چمدانت نگاه می کنند - تلخ منم، چایی یخ که هیچکس ندارد هوسش را... (سیدعلی صالحی)...
درود بر شما... موافقم... دلم بی کینه ای و سادگی و قشنگی های کودکی ام را می خواهد... خسته ام از دنیای آدم بزرگ ها... خسته از جایی که جایی برای من نیست...
سپاس
تبادل لینک هوشمند